صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۴۲۷

۱

سوختم چند از هوای نفس بی لنگر شوم

تا به کی چون خار و خس بازیچه صرصر شوم

۲

از بلندی کم نگردد فیض من چون آفتاب

بیش گردد سایه ام چندان که بالاتر شوم

۳

خودنمایی شیوه من نیست چون نادیدگان

از صدف بیرون نمی آیم اگر گوهر شوم

۴

آفتاب بی زوال آسمان همتم

نیستم مه کز گدایی فربه و لاغر شوم

۵

بی پرو بالی گلستانی است بر مرغ قفس

از چه زیر آسمان ممنون بال و پر شوم

۶

چون غم عالم تواند کار برمن تنگ کرد

من که در هر ساغر می عالم دیگر شوم

۷

قدردانی قطره را دریا کند در ظرف من

نیست کم ظرفی اگر بیخود به یک ساغر شوم

۸

گر ز سنگینی غبار آیینه ام را بشکند

روی من باداسیه گرپیش روشنگر شوم

۹

عاقبت چون قامتم را حلقه می سازد سپهر

به که صائب در جوانی حلقه آن در شوم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۹۱

نظرات