صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۴۶۴

۱

ما نفس بر لب به صد رنج و تعب می آوریم

پیر می گردیم تا روزی به شب می آوریم

۲

روزه حرف طلب دارد لب اهل کرم

ما به منزل میهمان را بی طلب می آوریم

۳

رزق اگر دارد کلیدی در کف دست دعاست

بی سبب ما زور بر پای طلب می آوریم

۴

منت مشکل گشایان نی به ناخن می کند

زور بر دست دعای نیمشب می آوریم

۵

شوخ چشمی بین که پیش در شهوار حسب

استخوان پوسیده ای چند از نسب می آوریم

۶

بیستون را تیشه ما در فلاخن می نهد

برجبین چون چین جواهر از غضب می آوریم

۷

صائب از اوضاع ما شوریده احوالان مپرس

گوشه ای داریم و روزی را به شب می آوریم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۱۸
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۶۷

نظرات