
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۴۷۴
۱
عشق کو همچو گل با خون خود بازی کنیم
جمله تن ناخن شویم و سینه پردازی کنیم
۲
نیست جای طعن اگر از خلق روگردان شدیم
تا به کی در زنگبار آیینه پردازی کنیم
۳
تخته تعلیم ما کردند لوح خاک را
حیف باشد عمر خود را صرف در بازی کنیم
۴
شیوه ما نیست با ناسازگاران ساختن
خاک در چشم فلک هنگام ناسازی کنیم
۵
صد نوای شکرین داریم چون نی در گره
نغمه پردازی نمی یابیم دمسازی کنیم
۶
دوزخ ارباب غیرت جبهه نگشاده است
ما به روی گرم چون پروانه جانبازی کنیم
۷
دوری راه طلب از فکر زاد و راحله است
کعبه نزدیک است اگر ما توشه پردازی کنیم
۸
منزل مقصود ما در پیش پا افتاده است
چون شرر تا چند صائب هرزه پروازی کنیم
تصاویر و صوت

نظرات