
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۴۷۵
۱
ما کجا دست آشنا با مهره گل میکنیم
مشورت چون غنچه با سی پاره دل میکنیم
۲
بحر پرشور حوادث در کف ما عاجزست
موج را از لنگر تسلیم ساحل میکنیم
۳
همچو مژگان روز و شب در پیش چشم استاده است
از خیالش خویش را چندان که غافل میکنیم
۴
داغ عشقی را که در صد پرده میباید نهان
لاله دامان دشت و شمع محفل میکنیم
۵
ناخن فولاد دارد منت روشنگران
تیغ جان را روشن از خاکستر دل میکنیم
۶
دولتی کز سایه خیزد تیرگی بار آورد
صفحه بال هما را فرد باطل میکنیم
۷
کی به دست سنبل فردوس دل خواهیم داد
ما که در سودای زلف یار دلدل میکنیم
۸
شبنمیم اما ز بس گرد حوادث خوردهایم
چشمه خورشید عالمتاب را گل میکنیم
۹
فکر ما صائب سحاب نوبهار رحمت است
ما زمین شور را یک لحظه قابل میکنیم
تصاویر و صوت


نظرات