
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۴۷۹
۱
گرچه ما راه طلب را پای در گل می رویم
پیشتر از برق رفتاران به منزل می رویم
۲
وصل دادیم شوق را افسرده سازد زان چو موج
گاه گاهی از دل دریا به ساحل می رویم
۳
گر به ظاهر نیست دست ما به زیر بار خلق
ما به زیر بار مردم از ته دل می رویم
۴
دیگران از دوری ظاهر اگر از دل روند
ما ز یاد همنشینان در مقابل می رویم
۵
گرچه می دانیم گوهر نیست در بحر سراب
همچنان ما از پی دنیای باطل می رویم
۶
گرچه از دل می رود از دیده غایب هر چه شد
ما ز دل چون مصرع برجسته مشکل می رویم
۷
سنگ راه ما نگردد پله افتادگی
با زمین گیری چو نقش پا به منزل می رویم
۸
از در دل می توان شد از دو عالم بی نیاز
ما به هر در صائب از غفلت چو سایل می رویم
تصاویر و صوت

نظرات
اسد