صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۴۹۱

۱

گرچه بی ثمر مانند سرو و بید و شمشادم

زسنگ کودکان آسوده از پیوند آزادم

۲

خوشا صیدی که داند کیست صیادش من آن صیدم

که از ذوق گرفتاری ندانم کیست صیادم

۳

ز گفت و گوی سرد ناصحان برخود نمی لرزم

که از سنگ ملامت عشق افکنده است بنیادم

۴

اگرچه خویش را گم کردم از نسیان پیریها

به این شادم که ایام جوانی رفت از یادم

۵

در اصلاحم عبث اوقات ضایع می کند گردون

من آن طفلم که از شوخی معلم کرد آزادم

۶

چه تهمت بر فلک بندم چرا از دیگران نالم

که من در پیچ و تاب از جوهر خود همچو فولادم

۷

ز بیکاری نمی آیم به کار هیچ کس صائب

نمی دانم چه حکمت بود ایزد را در ایجادم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۸۰

نظرات