صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۰

۱

گر به گلزار بری آن رخ افروخته را

گل به بلبل نگذارد جگرسوخته را

۲

هر که پوشد ز جهان چشم، نماند بی رزق

طعمه از دست بود باز نظر دوخته را

۳

نکند چرخ تعدی به جگرسوختگان

سرمه در کار نباشد نفس سوخته را

۴

منت زلف مکش دل چو گرفتار تو شد

رشته حاجت نبود طایر آموخته را

۵

نیست حاجت شب پروانه ما را به چراغ

شمع از خود بود این بال و پر افروخته را

۶

دلت ای غنچه محال است سبکبار شود

تا نریزی ز بغل این زر اندوخته را

۷

ایمن از زخم زبان شد ز خموشی صائب

نیست اندیشه ز سوزن دهن دوخته را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۹۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۵۰

نظرات