صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۲۶

۱

پریشان خاطری آماده از صد رهگذر دارد

صف آهی چو مژگان متصل پیش نظر دارم

۲

به هر جا جلوه گر گردی نه ای از چشم من غایب

که چشم انتظار از نفش پا در هرگذر دارم

۳

ز شوخی می شود از دیده حیران من غایب

اگر صد نسخه زان رخسار، چون آیینه بردارم

۴

نفس در سینه برق سبک جولان گره گردد

اگر بیرون دهم خاری که پنهان در جگر دارم

۵

مرا بگذار با خار ملامت ای سلامت رو

که من بی خار هیهات است پا از جای بردارم

۶

عجب دارم درین دریا به فریادم رسید گوشی

که من گوش صدفها را گرانبار از گهر دارم

۷

به همواری مشو از بحر لنگر دار من ایمن

که تیغ آبدار موج در زیر سپر دارم

۸

چو ماهی گرچه در ظاهر گرفتندم به سیم و زر

ز هر فلسی نهان در پوست چندین نیشتر دارم

۹

به خورشید درختان می رسم چون قطره شبنم

اگر صائب زوری گلعذاران چشم بردارم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۹۵

نظرات