صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۵۳

۱

خوشا روزی که منزل در سواد اصفهان سازم

ز وصف زنده‌رودش خامه را رَطب‌اللّسان سازم

۲

نسیم‌آسا به گرد سر بگردم چارباغش را

به هر شاخی که بنشیند دل من آشیان سازم

۳

شود روشن دو چشمم از سواد سرمه‌خیز او

ز مژگان زنده‌رودِ گریهٔ شادی روان سازم

۴

ز شکّر بشکنم خسرو‌صفت بازار شیرین را

به مُلک اصفهان شبدیز را آتش‌عنان سازم

۵

صلای آب حیوان می‌زند تیغ جوان‌مردش

چرا چون خضرِ کم‌همّت به عمرِ جاودان سازم؟

۶

به مژگان خواب مخمل می‌دهد جا جسم زارم را

چرا آرام‌گاه خویش از تیغ و سنان سازم؟

۷

به این گرمی که من رو از غریبی در وطن دارم

اگر بر سنگ بگذارم قدم، ریگ روان سازم

۸

میان آب و آتش طرح صلح انداختم اما

نمی‌دانم تو را بر خویشتن چون مهربان سازم؟

۹

بلند افتاده صائب آنقدر طبع خدادادم

که شمع طور را خاموش از تیغ زبان سازم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۰۸

نظرات

user_image
Ali
۱۳۹۸/۰۷/۱۹ - ۱۰:۲۵:۵۷
bar mazar saaeb...beit dovom...saba asaa be gerd e sar
user_image
Ali
۱۳۹۸/۰۷/۱۹ - ۱۰:۲۷:۱۱
bar mazar saaeb...beit dovom een gooneh ast....sabaa asaa be gerd e sar