صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۹

۱

تا به کی در ته زنگار بود خنجر ما؟

چند باشد چو زره زیر قبا جوهر ما؟

۲

لاله با دامن صحرای قیامت چه کند؟

فارغ از داغ بود سینه غم پرور ما

۳

نیست امروز به جمعیت ما سوخته ای

بال پروانه بود یک ورق از دفتر ما

۴

گریه بر حال کسان بیشتر از خود داریم

بر مراد دگران سیر کند اختر ما

۵

می زند شورش ما هر دو جهان را بر هم

نشود کوه غم یار اگر لنگر ما

۶

جگر سوخته ماست نهانخانه عشق

آتش طور بود در ته خاکستر ما

۷

دشمن از صحبت ما کامروا می خیزد

نیست چون شمع درین انجمن از ما سر ما

۸

آرزو در دل غم دیده ما آه شود

رگ خامی برد از عود برون مجمر ما

۹

از پریخانه چین باج ستاند فانوس

ریخت تا در قدم شمع تو بال و پر ما

۱۰

گریه شادی ما تلخ نگردد صائب

آسمان شیشه خود گر شکند بر سر ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۹۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۹۷

نظرات