صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۵۹۴

۱

ز بی ظرفی به روی گرم جانان برنمی آیم

چو نخل موم با خورشید تابان برنمی آیم

۲

میان نغمه سنجان چمن آن عندلیبم من

که در ایام بی برگی ز بستان بر نمی آیم

۳

رگ سنگ است هر مو از گرانجانی براندامم

من از خواب گران غفلت آسان بر نمی آیم

۴

نمی دزدم ز کوه قاف دوش از بردباریها

ولی از عهده ثقل گرانجان بر نمی آیم

۵

نیفشانم چو یوسف تا ز دامن گرد تهمت را

به تکلیف عزیزان من ز زندان بر نمی آیم

۶

ز جرأت می توانم بر صف محشر زدن، اما

به آه و دود دلهای پریشان بر نمی آیم

۷

مرا با بوریای فقر چسبان است آمیزش

به پای خود چو شکر زین نیستان بر نمی آیم

۸

ز نعمت خوارگی هر چند شد فرسوده دندانم

همان صائب من از اندیشه نان بر نمی آیم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۲۹
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۵۳۹

نظرات