
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۶۰
۱
هست پیوسته به دریای کرم گوهر ما
چه کند خشکی عالم به دماغ تر ما؟
۲
علم لشکر ما از سر جان خاستن است
زهره کیست که گردد طرف لشکر ما؟
۳
شمع یک مصرع برجسته ز مجموعه ماست
بال پروانه بود یک ورق از دفتر ما
۴
دانه سوخته، از ابر نمی گردد سبز
چه خیال است که مسعود شود اختر ما؟
۵
بس که در جستن آن سرو روان بال زدیم
نقش، چون گرد فرو ریخت ز بال و پر ما
تصاویر و صوت


نظرات