
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۶۰۰
۱
از نهانخانه عصمت به تماشا بخرام
آهوان چشم به راهند به صحرا بخرام
۲
ای که از گوهر مقصود نشان می طلبی
بر بساط گهر آبله پا بخرام
۳
ای صبا آتش غیرت به زبان آمده است
به ادب در خم آن زلف چلیپا بخرام
۴
کوهکن سخت به سرپنجه خود می نازد
ناخنی تیز کن ای آه و به خارا بخرام
۵
قیمتی گوهر ساحل صدف دست تهی است
گر گهر می طلبی در دل دریا بخرام
۶
چند صائب ز پی درد به هر جا بدوی؟
قدمی چند به دنبال مداوا بخرام
تصاویر و صوت


نظرات