
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۶۰۱
۱
من که از وسعت مشرب به فلک ساختهام
پیش خوی تو مکرر سپر انداختهام
۲
روی بر تافتن از من ز مسلمانی نیست
مه که ابروی ترا قبله خود ساختهام
۳
برگ سبزی به من از سرو تو هرگز نرسید
گرچه سرحلقه عشاق تو چون فاختهام
۴
نفس گرم ازین بیش چه تاثیر کند؟
جامه سرو ترا فاختهای ساختهام
۵
تکمه چاک گریبان خجالت مپسند
این سری را که به امید تو افراختهام
۶
حسن را هیچ مبصر نشناسد چون من
که چو یعقوب درین کار نظر باختهام
۷
گرگ در پیرهنم جلوه یوسف دارد
تا ز زنگار خودی آینه پرداختهام
۸
فارغ از خلدم و آسوده از دوزخ صائب
من که با سوختن از هر دو جهان ساختهام
تصاویر و صوت

نظرات
بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com