
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۶۳۵
۱
تا به کی افتم و تا چند بپا برخیزم؟
من که افتادنی ام چند زجا برخیزم؟
۲
من که تا خاستم از خاک، به خون افتادم
در قیامت دگر از خاک چرا برخیزم؟
۳
چون لب خشک صدف تشنه آب گهرم
نه حبابم که پی کسب هوا برخیزم
۴
من که از پستی طالع به زمین بستم نقش
نیست امید که در روز جزا برخیزم
۵
نه سرو برگ غریبی، نه سرانجام وطن
به چه طاقت بنشینم، به چه پا خیزم؟
۶
چاره غفلت من صور قیامت نکند
این نه خوابی است که از وی به صدا برخیزم
۷
خاک بادا به سر همت مردانه من
اگر از خاک به اقبال هما برخیزم
۸
قدمی بر سر خاکم بر زیارت بگذار
تا ز خواب عدم آغوش گشا برخیزم
۹
من که گم کرده خود یافتم اینجا صائب
دیگر از کوی خرابات چرا برخیزم؟
تصاویر و صوت

نظرات
فرشید برزگر