صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۶۴۶

۱

هردم از شوق عدم ناله و فریاد زنم

نه حبابم که گره بیهده بر باد زنم

۲

جوهر ذاتی من موجه دریای بقاست

پیچ و خم چند درین بیضه فولاد زنم؟

۳

نعل من پیش محیط است در آتش چون سیل

تا به دریا نرسم ناله و فریاد زنم

۴

این قیامت که من از هستی ناقص دیدم

نیست ممکن که به محشر در ایجاد زنم

۵

چه گشادم ز جنون شد که خردمند شوم؟

از خرابات چه دیدم که به آباد زنم؟

۶

چهره ساخته ماه دلم کرد سیاه

می روم صیقلش از حسن خداداد زنم

۷

چون کسی نیست که باری ز دلم بردارد

چون جرس چند درین قافله فریاد زنم؟

۸

صائب این زمزمه ها از سر بیدردی نیست

که صلا از نفس گرم به صیاد زنم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۵۳

نظرات