
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۶۶۴
۱
ما به پیغامی از ان تنگ دهن ساخته ایم
چو نی خامه ز شکر به سخن ساخته ایم
۲
چشم ما بر زر گل نیست ز بی برگیها
ما چو بلبل به نوایی ز چمن ساخته ایم
۳
لقمه بوسه زیاد از دهن جرأت ماست
ما به حرف از لب آن غنچه دهن ساخته ایم
۴
از شکر چاشنی حرف گلوسوز ترست
همچو طوطی ز شکر ما به سخن ساخته ایم
۵
محرم راز چو در دایره امکان نیست
مخزن راز خود آن چاه ذقن ساخته ایم
۶
نیست در مصر غریبی ز عزیزان خبری
ما نه از بی پر و بالی به وطن ساخته ایم
۷
بر تن از دار فنا بیجگران می لرزند
ما ازین پنبه چو حلاج رسن ساخته ایم
۸
نرسد دست چو ما را به گریبان سهیل
با جگر گاه پر از خون چو یمن ساخته ایم
۹
میل مرکز همه را نعل در آتش دارد
ما به یاد وطن خون ز وطن ساخته ایم
۱۰
بار دندان نکشد میوه جنت صائب
ما به نظاره آن سیب ذقن ساخته ایم
تصاویر و صوت


نظرات