صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۶۶۹

۱

از غم زلف تو در دام بلا افتادیم

چه هوا در سر ما بود و کجا افتادیم

۲

بوی پیراهن مصریم که از بی قیدی

در گریبان گل و جیب صبا افتادیم

۳

پوست بر پیکر ارباب جنون زندان است

سستی ماست که در بند قبا افتادیم

۴

همچنان منتظر سرزنش خار و خسیم

گرچه چون آبله در هر ته پا افتادیم

۵

خضر توفیق بود تشنه تنها گردان

بی سبب در عقب راهنما افتادیم

۶

تکیه بر عقل مکن پیش زنخدان بتان

که درین چاه مکرر به عصا افتادیم

۷

موجه سبزه زنگار گذشت از سر ما

تا از آن آینه رخسار جدا افتادیم

۸

صائب افسانه زلفش به جنون انجامید

در کجا بود حکایت، به کجا افتادیم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۵

نظرات