صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۷۲

۱

علم نصرت ما آه سحرگاهی ما

مهر خاموشی ما چتر شهنشاهی ما

۲

ما ز بی برگ و نوایی خط پاکی داریم

چه کند باد خزانی به رخ کاهی ما؟

۳

چرخ چندان که زند نقش حوادث بر آب

می شود جوهر آیینه آگاهی ما

۴

چه توقع ز رفیقان دگر باید داشت؟

سایه جایی که کشد پای ز همراهی ما

۵

رفته بودیم که از وادی دل دور شویم

نفس سوخته شد سرمه آگاهی ما

۶

هر سر خار درین دشت چراغی گردید

پای برجاست همان ظلمت گمراهی ما

۷

رفت عمر و قدم از خود ننهادیم برون

داد از غفلت ما، آه ز کوتاهی ما

۸

همچنان خار به دل از رگ خامی داریم

فلس اگر داغ شود بر بدن ماهی ما

۹

نیست در دامن این دشت، شکاری صائب

که علم چرب کند آه سحرگاهی ما

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۰۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۳

نظرات