
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۷۴۴
۱
اگر چه با گل دمساز می شود شبنم
چو صبح شد به فلک بار می شود شبنم
۲
درین حدیقه زنگار گون نمی ماند
به وصل مهر سرافراز می شود شبنم
۳
اگر ز دامن گل تکیه گاه سازندش
چو بوی گل به هوا باز می شود شبنم
۴
درون دیده خورشید جای خود دیده است
که زود خانه برانداز می شود شبنم
۵
صفای دل به کف آور کز این ره روشن
سبک به عالم آغاز می شود شبنم
۶
ز جمع کردن دامن بود ز هر خس و خار
که بر فلک به یک انداز می شود شبنم
۷
سحر به سیر چمن رو که چون هوا شد گرم
نهفته چون گهر راز می شود شبنم
۸
ز پرده خیرگی عشق چون برون آید
به آفتاب نظرباز می شود شبنم
۹
چه پابه دامن غفلت کشیده ای صائب
قرین مهر به پرواز می شود شبنم
تصاویر و صوت



نظرات