
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۷۵
۱
به مجلسی که کشی از نقاب بند آنجا
ستاره سوخته ای نیست جز سپند آنجا
۲
اسیر بوالعجبی های وادی عشقم
که صید دام نهد در ره کمند آنجا
۳
به کشوری که شکر خنده ات گشاید بار
دگر سفید نگردد ز شرم قند آنجا
۴
(به خنده لب مگشا پیش قهرمان فلک
که خون خورد ز شفق صبح هرزه خند آنجا)
۵
هلاک چاشنی کنج آن لبم صائب
که مانده همچو مگس شهد پای بند آنجا)
تصاویر و صوت

نظرات
Mahmood Shams