
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۷۷۷
۱
جنون کجاست که دستی به کار بگشاییم
ز کار چرخ گره غنچه وار بگشاییم
۲
ز برق آه بسوزیم مهر و ماهش را
گره ز رشته لیل و نهار بگشاییم
۳
چنین که تنگ گرفته است روزگار به ما
امید نیست درین روزگار بگشاییم
۴
گل از جدایی ما می کند گریبان چاک
چه لازم است گریبان به خار بگشاییم
۵
متاع ما سخن و خلق پنبه در گوشند
درین قلمرو و غفلت چه بار بگشاییم؟
۶
فلک ز کاهکشان تنگ بسته است کمر
چگونه ما کمر کارزار بگشاییم؟
۷
به زور بازوی اقبال کار پیش نرفت
مگر به قوت دل این حصار بگشاییم
۸
چنین که مست غرورند عالمی صائب
سرفسانه شیرین چه کار بگشاییم؟
تصاویر و صوت

نظرات