
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۰۰
۱
عمری چو گرد در قدم کاروان شدم
تا همچو ناله با جرسی همزبان شدم
۲
از عشق من ز چرخ گذشت آفتاب تو
سرو تو قد کشید چو من باغبان شدم
۳
تا چند بانفاق کسی هم نمک شود؟
دلسرد از آشنایی این دوستان شدم
۴
پرواز، دانه خور نکند بلبل مرا
چون سبزه پا شکسته این بوستان شدم
۵
صائب کسی به رتبه شعرم نمی رسد
دست سخن گرفتم و بر آسمان شدم
تصاویر و صوت

نظرات