
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۰۵
۱
همت بلند نام شد از طبع سرکشم
گوگرد احمر خس و خارست آتشم
۲
با آن که سنگ را به نظر لعل می کنم
از خاک تیره است چو خورشید مفرشم
۳
در قبضه تصرف گردون کج نهاد
از راست خانگی چو کمان در کشاکشم
۴
اندیشه از سیاهی لشکر چرا کنم؟
چون آفتاب مشرق تیرست ترکشم
۵
از سوختن چگونه گریزم، که چون سپند
برآسمان اگر شده ام رزق آتشم
۶
دارم چو موج تنگ در آغوش بحر را
وز جوش اشتیاق همان در کشاکشم
۷
صائب چرا به رشته مریم برم پناه؟
شیرازه گیر نیست حواس مشوشم
نظرات