صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۸۲۱

۱

چون شمع چند من به زبان گفتگو کنم؟

روشندلی کجاست به جان گفتگو کنم؟

۲

تلقین خون مرده دلم را سیاه کرد

تا چند با سیاه دلان گفتگو کنم؟

۳

روشندلی نمانده درین باغ و بوستان

با خود مگر چو آب روان گفتگو کنم

۴

خیزد ز شیشه خانه دل بانگ الامان

هر جا من شکسته زبان گفتگو کنم

۵

لوح سیاه کرده پذیرای نقش نیست

چون خامه من به ساده دلان گفتگو کنم

۶

با تیغ او که از رگ جانهاست جوهرش

چون من برای خرده جان گفتگو کنم؟

۷

صائب ز پیچ و تاب گره می شود سخن

گاهی کز آن دهان و میان گفتگو کنم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۳۸

نظرات