
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۲۲
۱
آغاز خط مفارقت از یار میکنم
در نوبهار پشت به گلزار میکنم
۲
حرفی که از لب تو شنیدم چو طوطیان
روزی هزار مرتبه تکرار میکنم
۳
بر دست کار رفته نباشد گرفت و گیر
چون بهله دست در کمر یار میکنم
۴
هرگز به عاشقان نکند چشم نیمخواب
نازی که من به دولت بیدار میکنم
۵
دندان مار را به نمد میتوان کشید
چون گل ملایمت به خس و خار میکنم
۶
هر نقش بد که رو دهد، از پاک گوهری
بر خویشتن چو آینه هموار میکنم
۷
آوردهام ز هردو جهان روی خود به دل
در نقطه سیر گردش پرگار میکنم
۸
سنگین کند ز گوش گرانبار درد من
صائب به هرکه درد خود اظهار میکنم
تصاویر و صوت

نظرات