
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۳۱
۱
کاری مکن که رو به در آسمان نهم
هر تیر ناله ای که بود در کمان نهم
۲
کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبوریی که ندارم به جان نهم
۳
کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله عاشقان نهم
۴
کاری مکن که نیمشب از رخنه قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم
۵
کاری مکن که راز جگر سوز داغ را
با مرهم حرام نمک، در میان نهم
۶
انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبزرو به در آشیان نهم
۷
آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل بر گرفته رو به صف نیکوان نهم
تصاویر و صوت


نظرات
نادر..
مهناز ، س
نادر..
مهناز ، س
فضل اله قاسمی