صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۸۳۳

۱

از دست رفت فرصت و ما پا شکسته ایم

در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم

۲

چون شیشه نیمه گشت کمر بسته می شود

شد عمر ما تمام و میان را نبسته ایم

۳

سیلاب حادثات ز فریادیان ماست

تا همچو کوه پای به دامن شکسته ایم

۴

داریم فکر ریشه دواندن ز سادگی

با آن که چون سپند بر آتش نشسته ایم

۵

چون تن دهیم روز قیامت به زندگی؟

خون خورده تا ازین قفس تنگ جسته ایم

۶

ما را امید وصل شکر باغ دلگشاست

در زیر پوست خنده زنان همچو پسته ایم

۷

هر چند خون شود به مقامی نمی رسد

این شیشه ها که در ره دل ما شکسته ایم

۸

داغ است چرخ شیشه دل از جان سخت ما

چون کوه زیر تیغ به تمکین نشسته ایم

۹

صائب فضای سینه ما شیشه خانه ای است

از بس که آرزو به دل خود شکسته ایم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۴۴

نظرات