
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۴۰
۱
جا در سیاه خانه سودا گرفته ایم
از دست لاله دامن صحرا گرفته ایم
۲
آسان به چنگ ما نفتاده است شمع طور
صد دست، پنجه باید بیضا گرفته ایم
۳
از همت بلند که عمرش دراز باد
دام مگس فکنده و عنقا گرفته ایم
۴
انصاف نیست راندن ما از حریم وصل
پیش از سپند آمده و جا گرفته ایم
۵
از ما زبان خامه تکلیف کوته است
خط امان ز ساغر صهبا گرفته ایم
۶
دیوانه ایم لیک نظر بند نیستیم
پیش ز گردباد به صحرا گرفته ایم
۷
تار کفن به زخم زبان بخیه می زند
سوزن عبث ز دست مسیحا گرفته ایم
۸
دیوانگی علاج ندارد و گرنه ما
روغن ز ریگ آتش سودا گرفته ایم
۹
صد نیزه موج خون ز سرما گذشته است
تا مصرعی ز عالم بالا گرفته ایم
۱۰
صائب به زور جذبه طبع بلند خویش
خورشید را ز دست مسیحا گرفته ایم
تصاویر و صوت

نظرات