
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۴۸
۱
ما توبه را به طاعت پیمانه برده ایم
محراب را به سجده بتخانه برده ایم
۲
ابروی قبله در گره سبحه گم شده است
تا رخت خود ز کعبه به بتخانه برده ایم
۳
آیینه شکسته تجلی پذیر نیست
دل را عبث برابر جانانه برده ایم
۴
خمها چو فیل مست سر خود گرفته اند
از بس که دردسر سوی میخانه برده ایم
۵
زان خرمنی که خوشه پروین در او گم است
روزی مور باد اگر دانه برده ایم
۶
صائب به زور بازوی طبع بلند خویش
گوی سخن ز عرصه دلیرانه برده ایم
تصاویر و صوت

نظرات