
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۸۵۱
۱
ما پرده های گوش خود از هوش کرده ایم
پندی که داده اند به ما گوش کرده ایم
۲
در آبگینه خانه بینش نشسته ایم
لب را ز حرف بیهده خاموش کرده ایم
۳
گر حنظل سپهر به ساغر فشرده اند
با جبهه گشاده چو گل نوش کرده ایم
۴
دارد چو تاک اگر رگ خامی شراب ما
تقصیر سعی ماست که کم جوش کرده ایم
۵
بر خار خشک اگر نظر ما فتاده است
از یک نگاه، لاله بناگوش کرده ایم
۶
داریم یاد هر که به ما کرده نیکویی
نیکی به هر که کرده فراموش کرده ایم
۷
مگذار دست غیر به گردن رسد ترا
ما صبح را ز آه، سیه پوش کرده ایم
۸
ما را اگر چو خامه ببرند سر، رواست
احباب را به نامه فراموش کرده ایم
۹
صائب حرام باد به ما ذوق گفتگو
گر اینچنین سخن ز کسی گوش کرده ایم
تصاویر و صوت

نظرات