صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۸۷۱

۱

ما خنده را به مردم بیغم گذاشتیم

گل را به شوخ چشمی شبنم گذاشتیم

۲

قانع به تلخ و شور شدیم از جهان خاک

چون کعبه دل به چشمه زمزم گذاشتیم

۳

مردم به یادگار اثرها گذاشتند

ما دست رد به سینه عالم گذاشتیم

۴

چیزی به روی هم ننهادیم در جهان

جز دست اختیار که بر هم گذاشتیم

۵

دادند اگر عنان دو عالم به دست ما

از بیخودی ز دست همان دم گذاشتیم

۶

الماس، بی نمک شده بود از موافقت

تدبیر زخم و داغ به مرهم گذاشتیم

۷

بی حاصلی نگرکه حضور بهشت را

از بهر یک دو دانه چو آدم گذاشتیم

۸

صائب فضای چرخ مقام نشاط نیست

بیهوده پا به حلقه ماتم گذاشتیم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۶۲

نظرات