صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۸۹

۱

مبین ز موج تهیدست خوار دریا را

که روی کار بود پشت کار دریا را

۲

شکسته تا نشوی چون حباب هیهات است

که همچو موج کشی در کنار دریا را

۳

ز کوه صبر فزون گشت بی قراری دل

کف سبک نکند بردبار دریا را

۴

به عجز حمل مکن کز بزرگواریهاست

که هر سفینه کشد زیر بار دریا را

۵

نکرد تلخی غم را علاج، باده لعل

نساخت آب گهر خوشگوار دریا را

۶

غرض رساندن فیض است، ورنه در ایجاد

حباب و موج نیاید به کار دریا را

۷

نمی شود نفس پاک گوهران باطل

بخار می شود ابر بهار دریا را

۸

گران رکابی کشتی نمی تواند کرد

علاج رعشه بی اختیار دریا را

۹

ز بی قراری عاشق خبر دهد صائب

به سر زدن کف بی اختیار دریا را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۱۱

نظرات