صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۹۰۷

۱

بیخود ز نوای دل دیوانه خویشم

ساقی و می و مطرب و میخانه خویشم

۲

شد خوبی گفتار ز کردار حجابم

درخواب ز شیرینی افسانه خویشم

۳

زان روز که گردیده ام از خانه بدوشان

هر جا که روم معتکف خانه خویشم

۴

هر چند که دادند دو عالم به بهایم

خجلت زده از گوهر یکدانه خویشم

۵

بی داغ تو عضوی به تنم نیست چو طاوس

از بال و پر خویش پریخانه خویشم

۶

دیوار من از خضر کند وحشت سیلاب

ویران شده همت مردانه خویشم

۷

یک ذره دل سختم از اسلام نشد نرم

در کعبه همان ساکن بتخانه خویشم

۸

آن زاهد خشکم که در ایام بهاران

در زیر گل از سبحه صد دانه خویشم

۹

صائب شده ام بس که گرانبار علایق

بیرون نبرد بیخودی از خانه خویشم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۵۷
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۷۹

نظرات

user_image
سیاوش
۱۳۹۸/۰۴/۲۵ - ۲۲:۲۷:۰۶
ضمن عرض سلام؛ معنی مصرع (بی داغ تو عضوی به تنم نیست چو طاوس) چیه؟
user_image
سیاوش
۱۳۹۸/۰۴/۲۸ - ۱۱:۳۸:۴۵
ضمن عرض سلام؛ معنی ((دیوار من از خضر کند وحشت سیلاب))؟