
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۹۱۶
۱
ما تخم درین مزرعه جز اشک نکشتیم
یک رشته درین غمکده جز آه نرشتیم
۲
چون آبله در زیر قدم راهروان را
بردیم بسر عمری و هموار نگشتیم
۳
با گرمروی چون جرس از ناله شبگیر
یک خفته درین بادیه بر جای نهشتیم
۴
از دانه ناگشته چه امید توان داشت؟
افسوس بود حاصل تخمی که نکشتیم
۵
نقصان نکند هیچ کس از جود و سخاوت
در خوشه رسیدیم گر از دانه گذشتیم
۶
از بوته به سیم و زر خالص نرسد نقص
با ما چه کند دوزخ اگر پاک سرشتیم
۷
هر چند ز بی بال و پری خانه نشینیم
چون آهوی وحشت زده در دامن دشتیم
۸
در مشق جنون گرچه سر آمد همه عمر
سطری که توان داد به دستی ننوشتیم
۹
این آن غزل سعدی شیراز که فرمود
خرما نتوان خورد ازین خار که کشتیم
تصاویر و صوت


نظرات