
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۹۲۶
۱
مستانه سر شیشه می باز گشودیم
دیگر در صد میکده راز گشودیم
۲
هر بند طلسمی که در آن زلف درازست
چون شانه به سرپنجه اعجاز گشودیم
۳
بی ظرفی ما باعث رسوایی ما شد
تا راه سخن بر لب غماز گشودیم
۴
بر سینه ما ناخن شهباز فرو ریخت
تا بال به خمیازه پرواز گشودیم
۵
صائب قلم ما نشود چون علم فتح؟
ما مهر نهانخانه اعجاز گشودیم
نظرات
. دکتر شکوهی