صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۹۳۹

۱

آن طفل یتیمم که شکسته است سبویم

از آب همین گریه تلخی است به جویم

۲

حاشا که پر از می نکند پیر خرابات

روزی که شود خالی ازین مغز کدویم

۳

چون صفحه مسطر زده آید به نظرها

از سیلی بیرحمی اخوان بر رویم

۴

از دایره عشق تو بیرون ننهم پای

گر مه کند از هاله خود طوق گلویم

۵

چون صبح گذشته است ازان چاک دل من

کز رشته تدبیر توان کرد رفویم

۶

آن سوخته جانم که اگر چون شرر از خلق

در سنگ گریزم بتوان یافت به بویم

۷

صائب به دلم باد مرادی نوزیده است

چون غنچه ازان روز که دلبسته اویم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۹۴

نظرات