صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۹۴۹

۱

چون چشم آبگینه، هر چند پاک بینم

در پرده خجالت، زان روی شرمگینم

۲

از زلف مشکبویان مغزم شود پریشان

تا ریشه کرد در دل آن خط عنبرینم

۳

یک برگ کاه ایشان بی کوه منتی نیست

از خرمن بزرگان عمری است خوشه چینم

۴

افغان که همچو پرگار با پای آهنین من

چندان که می زنم دور در گام اولینم

۵

گفتی بمیر تا من از نو دهم حیاتت

ای روح بخش عالم من مرده همینم!

۶

رازی که در دلم هست صائب ز طینت پاک

چون آب می توان خواند از صفحه جبینم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۶۹۸

نظرات