
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۹۵۵
۱
چین ز جبین در مقام جنگ گشایم
همچو فلاخن بغل به سنگ گشایم
۲
دوست کنم خصم را به چرب زبانی
جوی شکر از رگ شرنگ گشایم
۳
روی نتابم ز حرف سخت حریفان
سینه چو آیینه پیش سنگ گشایم
۴
خار مغیلان کشید از آبله ام دست
این گره از ناخن پلنگ گشایم
۵
ماهی ریگ روان وادی فقرم
کی دهن حرص چون نهنگ گشایم
۶
من که دلم صائب از نشاط گرفته است
کی ز قدحهای لاله رنگ گشایم؟
نظرات