
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۹۵۷
۱
ترم چون حباب از هوایی که دارم
که می ریزد از هم بنایی که دارم
۲
امیدم به دست و پایی است، ورنه
چه کار آید از دست و پایی که دارم
۳
به خورشید خواهد چو صبحم رساندن
دل ساده از مدعایی که دارم
۴
نمانم به جا هیچ افتاده ای را
به منزل برم نقش پایی که دارم
۵
بود استخوان روزیم گر جهان را
به دولت رساند همایی که دارم
۶
سپندست کز جا جهد جا نماید
درین انجمن آشنایی که دارم
۷
سخن می شود دلنشین زود صائب
اگر دل دهد دلربایی که دارم
تصاویر و صوت


نظرات