صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۹۸۹

۱

شمه ای از حیرت عشق است دل پرداختن

با هزار آیینه در کف خویش را نشناختن

۲

غنچه از من یاد دارد در حریم بوستان

از همه روی زمین با گوشه دل ساختن

۳

گر مجرد سیرتی، چون دار می باید ترا

خانه را از غیر اسباب فنا پرداختن

۴

سایه اول بر سر شوریده ما می کند

هر سبکدستی که می آید به چوگان باختن

۵

ماه تابان کیست تا از من تواند تاب برد؟

پیش هر ناشسته رویی رنگ نتوان باختن

۶

رو به هر جانب که آرد در حصار آهن است

هر که را باشد سلاحی چون سپر انداختن

۷

شوق چون پا در رکاب بی قراری آورد

می توان با مرکب چوبین بر آتش تاختن

۸

این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است

عاشقی دانی چه باشد، جان و دل پرداختن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۶۱۷

نظرات