صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۹۹

۱

چه غم ز آه من آن خط روح پرور را؟

که برگریز نباشد بهار عنبر را

۲

ز دل سیاهی آب حیات می آید

که تشنه سر به بیابان دهد سکندر را

۳

ز چهره سخن حق نقاب بردارد

ز دار هر که چو منصور کرد منبر را

۴

توان به مهر خموشی دهان ما را بست

اگر به موم توان بست چشم مجمر را

۵

لب سؤال، در فقر را کلید بود

به روی خود مگشا زینهار این در را

۶

مجردان تو از قید جسم آزادند

چه احتیاج به کشتی بود شناور را؟

۷

مگیر از لب خود مهر چون صدف صائب

کنون که قدر خزف نیست آب گوهر را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۳۱۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۶۱

نظرات