صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۰۰۰

۱

دل به حرف پوچ تا کی شاد خواهی ساختن؟

مصحف خود چند کاغذ باد خواهی ساختن؟

۲

می کند موج حوادث رخنه چون جوهر در او

گر حصار خانه از فولاد خواهی ساختن

۳

خاکمالت می دهد چرخ مقوس همچو تیر

شهپر خود گر ز برق و باد خواهی ساختن

۴

بال پرواز مرا اول به یکدیگر شکن

گر مرا از دام خود آزاد خواهی ساختن

۵

بر لب بام آفتابت از غبار خط رسید

کی دل ویران من آباد خواهی ساختن؟

۶

خنده ای بر روی من کن در زمان زندگی

این که بعد از مرگ روحم شاد خواهی ساختن

۷

پرده ای از عفو بر روی گناه من بپوش

روز محشر گر مرا ایجاد خواهی ساختن

۸

گر مرا سازی خراب از جلوه مستانه ای

کعبه ای ای سنگدل آباد خواهی ساختن

۹

دست از تعمیر تن بردار صائب، تا به کی

بر سر ریگ روان بنیاد خواهی ساختن؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۲۸

نظرات