صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۰۴۲

۱

ای که چون گل خنده بر اوضاع عالم می زنی

مستعد گوشمال خار می باید شدن

۲

همچو صائب صحت جاوید اگر داری طمع

خسته آن نرگس بیمار می باید شدن

۳

چون سیاهی شد ز مو هشیار می باید شدن

صبح چون روشن شود بیدار می باید شدن

۴

عمرها کار تو با گفتار بی کردار بود

بعد ازین کردار بی گفتار می باید شدن

۵

برنخیزد هر که در قید تن آسانی فتاد

صد بیابان دو ازین دیوار می باید شدن

۶

گوهر آسودگی در حلقه تسبیح نیست

در کمند وحدت زنار می باید شدن

۷

تا شوی چشم و چراغ عالمی چون آفتاب

خاکمال کوچه و بازار می باید شدن

۸

چشم ها از شبنم گل وام می باید گرفت

واله آن آتشین رخسار می باید شدن

۹

تا نگردی فانی از میخانه پا بیرون منه

زین مکان بی جبه و دستار می باید شدن

۱۰

چون زمین یک جا ستادن می کند دل را سیاه

همچو مه گرد جهان سیار می باید شدن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۴۹

نظرات