
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۰۴۴
۱
در حضور بلبلان خاموش می باید شدن
همچو شاخ گل سراپا گوش می باید شدن
۲
تا به اندک فرصتی گنجینه گوهر شوی
چون صدف در بحر هستی گوش می باید شدن
۳
گر زبان آتشین چون شمع داری در دهن
پیش صبح خوش نفس خاموش می باید شدن
۴
می کند کار نمک در باده اظهار شعور
چون به مستان می رسی بیهوش می باید شدن
۵
مهر خاموشی به لب زن چون نداری معرفت
بر سر خوان تهی سرپوش می باید شدن
۶
چشم اگر داری که خواب سیر در منزل کنی
زیر هر بار گرانی دوش می باید شدن
۷
در بهار نوجوانی عشق ورزیدن خوش است
آتشی تا هست صرف جوش می باید شدن
۸
گرچه نتوان گرد آن ماه تمام از شرم گشت
هاله آسا جمله تن آغوش می باید شدن
۹
جاده های نیش صائب منتهی گردد به نوش
در جهان قانع به نیش از نوش می باید شدن
تصاویر و صوت


نظرات