صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۰۶۵

۱

چون سکندر خانه عمر از اثر آباد کن

این بنای سست پی را آهنین بنیاد کن

۲

می شود وقتی که فریادت شود فریادرس

تا نفس در سینه داری ناله و فریاد کن

۳

سرو را تشریف آزادی به رعنایی فکند

بنده خود کن، ز رعنایی مرا آزاد کن

۴

روزگار کامرانی را زکاتی لازم است

در حریم شعله ما را ای سمندر یاد کن

۵

نیست غیر از عشق خضری در بیابان وجود

هر کجا گم گشته ای یابی، به عشق ارشاد کن

۶

چند ای گل جلوه در کار تماشایی کنی؟

بینوایان قفس را هم به برگی یاد کن

۷

می رساند موج کشتی را به ساحل بی خطر

صبر بر جور ادیب و سیلی استاد کن

۸

گر دو صد تیغ زبان باشد ترا در عرض حال

در نیام خامشی چون سوسن آزاد کن

۹

از کمند پیچ و تاب عشق صائب سر مپیچ

همچو جوهر ریشه محکم در دل فولاد کن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۶۰

نظرات