
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۰۶۹
۱
بهر معنی های رنگین لفظ را پرداز کن
باده شیراز را در شیشه شیراز کن
۲
بوی گل در غنچه سربسته ایمن از صباست
لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
۳
آبرو را در عوض دریادلان گوهر دهند
پیش ابر نوبهاران چون صدف لب باز کن
۴
از بصیرت ترک دنیا سهل و آسان می شود
بهر پوشیدن، درین هنگامه چشمی باز کن
۵
از هوس ها قالب خود را تهی چون ساختی
بر میان گلرخان چون بهله دست انداز کن
۶
زود دلگیر از تماشای چمن خواهی شدن
در حریم بیضه سامان پر پرواز کن
۷
راه بی پایان خود تا کنی یک نعره وار
خرده جان را سپند شعله آواز کن
۸
از نیاز پست فطرت ناز مردم می کشی
بی نیازی پیشه خود کن، به عالم ناز کن
تصاویر و صوت

نظرات