صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۶۰۷۶

۱

ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن

حشر خواب آلودگان از نعره مستانه کن

۲

مجلس از دود چراغ کشته ماتمخانه ای است

این مصیبت خانه را از باده عشرتخانه کن

۳

از بت پندار زناری است هر مو بر تنم

تیشه مردانه ای در کار این بتخانه کن

۴

سرمه سایی می کند در مغزها دود خمار

این جهان تیره را روشن به یک پیمانه کن

۵

چهره گلگون برافروز از شراب آتشین

برگ برگ این چمن را بلبل و پروانه کن

۶

ساغری لبریز کن از باده اندیشه سوز

هر که دعوای خردمندی کند دیوانه کن

۷

می رود فیض صبوح از دست تا دم می زنی

پیش این دریای رحمت دست را پیمانه کن

۸

در جهان بیخودی هوش و خرد بیگانه است

صاف ملک خویش را از لشکر بیگانه کن

۹

کلک صائب پرده از کار جهان برداشته است

ساغر مردافکنی در کار این دیوانه کن

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان - ج ۶ (غزلیات: ن ـ ی) - صائب تبریزی - تصویر ۶۴

نظرات