
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۱۰۵
۱
بی اثر تا چند باشد ناله شبگیر من؟
تا کی از گوش گران بر سنگ آید تیر من؟
۲
با سرافرازی تلاش خاکساری می کنم
چون گهر گرد یتیمی می کند تعمیر من
۳
آه بی تأثیر من در زیر لب باشد مدام
از کجی بیرون نمی آید ز ترکش تیر من
۴
می شود افزون ز اسباب تسلی وحشتم
تیغ زهرآلود داند سبزه را نخجیر من
۵
آسمان بر جوهر من پرده نتواند کشید
زهر قاتل می کند زنگار را شمشیر من
۶
از سیه کاری به کام من نمی گردد زبان
از گرانی لنگ دارد عذر را تقصیر من
۷
روزی من می رسد از خامه حرف آفرین
از سر انگشت باشد چون یتیمان شیر من
۸
نی به ناخن می کند الماس زرین چنگ را
بس که پیچیده است بر خود غنچه دلگیر من
۹
شاهد خامی است دست پا زدن در بند عشق
برنمی خیزد صدا چون جوهر از زنجیر من
۱۰
آنچنان رسوا شدم صائب که ماه و آفتاب
از زمین گیران بود با عشق عالمگیر من
تصاویر و صوت

نظرات