
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۶۱۱۰
۱
چند آواز تو از بیرون رباید هوش من؟
ره نیابد دردرون چون حلقه در گوش من
۲
در میان سرو، قمری دست خود را حلقه کرد
چند باشد حلقه بیرون در آغوش من؟
۳
چون شراب کهنه ام آسوده در مینا، ولی
می نماید خویش را در کاسه سر، جوش من
۴
کوه را از بردباری گرچه بر سر می نهم
سایه دست نوازش برنتابد دوش من
۵
دشمنان را می شود از هیبت من دل دو نیم
جوهر تیغ دو دم دارد لب خاموش من
۶
بیش می گردد جنون من ز سنگ کودکان
نیستم بحری که از لنگر نشیند جوش من
۷
چون شکرخندی دهد رو، می شوم صائب غمین
نیش چون زنبور در دنبال دارد نوش من
تصاویر و صوت

نظرات